TEHRAN Bazaar

وبلاگ بازار طهران

TEHRAN Bazaar

وبلاگ بازار طهران

زندگی بی ارزش است! و با ارزشترین چیز زندگی‎ست..!!!
هیچ چیزی بطور تصادفی نیست!
سعادت، خوشبختی و موفقیت دست یافتنی‎ست ...

Believe you can succeed and you will
Cure yourself of fear
Think and dream creatively
Make your attitudes your allies
Learn how to think positivley
Turn defeat in to victory
Use goals to help you grow
Think like a leader

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ذهن» ثبت شده است


به موفقیت خود ایمان داشته باشید

 

موفقیت به مفهوم برخورداری از بسیاری از چیزهاست ...

از جمله رفاه در زندگی، خانه مناسب، استفاده از تعطیلات، مسافرت، جدیدترین امکانات، امنیت مالی و بهره‎مند ساختن فرزندان از بیشترین امتیازها...

موفقیت یعنی کسب احترام، بزرگی، عزت در محیط کار و عرصه اجتماع. موفقیت یعنی آزادی، رهایی از نگرانی، سرخوردگی و شکست. موفقیت یعنی احترام به خویش؛ دیدن آنکه زندگی پیوسته شادمانه‎تر و رضایت‎بخش‎تر می‎شود و می‎توان برای آنهایی که مسئولیت‎شان بر دوش ماست، کاری کرد.

موفقیت یعنی پیروزی.

موفقیت یا کامیابی هدف زندگی است.

هر انسانی خواهان موفقیت بوده و طالب بهترین چیزهایی است که روزگار می‎تواند به او بدهد. هیچ‎کس از حرکت لاک‎پشتی و زندگی متوسط خشنود نیست. هیچ‎کس دوست ندارد احساس حقارت کند.

در این جمله کتاب انجیل مقدس که می‎گوید: ایمان قادر است کوه را از جا بَرکند، نشانه ای از یک حکمت عملی و زندگی‎ساز به چشم می‎خورد. اگر براستی ایمان داشته باشید که می‎توانید کوهی را از جای خود حرکت دهید، در این کار موفق خواهید شد. بسیاری از مردم فاقد چنین اعتقادی هستند و در نتیجه توان حرکت دادن کوه‎ها را ندارند.

شاید گاهی این جملات را شنیده باشید که احمقانه است فکر کنیم کوهی را تنها با گفتن "ای کوه حرکت کن" می‎توان حرکت داد. این غیرممکن است.

کسانی‎که این‎گونه می‎اندیشند، ایمان و باور را با آرزو اشتباه می‎گیرند. آنها درست می‎گویند؛ زیرا با آرزو کردن نمی‎توان کوهی را از جا حرکت داد. آرزویِ صرف، نمی‎تواند شما را در سوئیت مدیران شرکت‎های بزرگ، یا در یک خانه پنج خوابه با سه حمام و یا در ردیف صاحبان درآمدهای کلان قرار دهد. نمی‎توانید به صرفِ آروز به مقام رهبری دست یابید.

اما با ایمان می‎توانید کوهی را جابجا کنید. اگر ایمان داشته باشید که موفق می‎شوید، حتما موفق خواهید شد.

نیروی ایمان نه چیزی سحرانگیز است و نه اسرارآمیز.

ایمان به این شکل عمل می‎کند: اعتقاد به این‎که "من از عهده این کار برمی‎آیم"، قدرت، مهارت، و انرژی لازم را برای موفقیت در اختیارمان می‎گذارد. هرگاه باور داشته باشیم که می‎توانیم کاری را انجام دهیم، روش انجام دادن آن کار پیدا میشود.

همه روزه در سراسر جهان، جوانانی در پست‎های جدید مشغول به کار می‎شوند. هر یک از آنها آروز می‎کند که روزی بتواند به نقطه اوج کار خود دست یابد. اما بیشتر این جوانان فاقد ایمانی هستند که آنها را به سوی مراتب عالی رهنمون گردد و از این رو هرگز به نقطه اوج کار خود نمی‎رسند. اعتقاد آنها به این‎که فتح قلّه‎های پیروزی ناممکن است، باعث می‎شود که نتوانند پله‎هایی را که به اوج موفقیت می‎انجامد، کشف کنند. رفتار چنین افرادی از سطح رفتار آدم‎های متوسط فراتر نمی‎رود.

اما شمار اندکی از این جوانان، به موفقیت خویش ایمان کامل دارند. آنها با این نگرش، به کار خود روی می‎آورند که: "باید پله‎های ترقی را یکی پس از دیگری طی کنم" و بدین‎گونه، به یاری ایمان خود به نقطه اوج می‎رسند. این جوانان، با اعتقاد به پیروزی و اینکه دستیابی به موفقیت ناممکن نیست، رفتار مدیران‎شان را مطالعه می‎کنند و در نتیجه یاد می‎گیرند که افراد موفق چگونه با مشکلات برخورد کرده و در شرایط دشوار تصمیم می‎گیرند. آنها با تأمل در نگرشهای افراد موفق سرانجام درمی‎یابند که "کلید انجام کارها" همیشه به سوی انسانی میآید که ایمان دارد می‎تواند کاری را به انجام برساند.

ایمان راسخ ذهن را به سمت یافتن راه‎ها، وسایل و چگونگی‎ها سوق می‎دهد. ایمان شما به توانستن، اعتماد دیگران را نیز به سوی شما جلب می‎کند. بسیاری، عامل ایمان را چندان جدی نمی‎گیرند، ولی خوشبختانه این قاعده شامل همه نمی‎شود.

کسانیکه به توان خود ایمان و باور داشته باشند می‎توانند کوه‎ها را جابجا کنند و کسانی‎که به آن ایمان و باور نداشته باشند، نمی‎توانند. ایمان نیرویِ توانستن را بوجود می‎آورد.

ایمان در عصر حاضر، می‎تواند کارهایی عظیم‎تر از جابجایی کوه‎ها انجام دهد. اصلی‎ترین عامل، و در حقیقت عاملِ اساسی، در دستیابی ما به فضا این باور بود که فضا را می‎توان تسخیر کرد. بدون اعتقاد راسخ و خلل‎ناپذیر به توانایی فتح فضاف دانشمندان ما شهامت، علاقه و شوری برای اقدام نداشتند ایمان به اینکه سرطان قابل علاج است، درنهایت به یافتن راهی برای درمان سرطان خواهد انجامید.

ایمان به کسب نتایج عالی یک نیروی محرکه است. نیرویی است که همه شاهکارهای ادبی و کشفیات علمی قائم به اوست. اعتقاد به پیروزی، پشتوانه کلیه حرفه‎ها، و سازمان‎های موفق است. اعتقاد به پیروزی، بخش اصلی و بسیار ضروری از سرشت انسان‎های موفق است.

به موفقیت خود ایمان داشته باشید و یقین بدانید که حتما موفق خواهید شد.

سالها با افرادی که در فعالیت‎های گوناگون خود ناموفق بوده‎اند، گفتگو کرده‎ام. دلائل و توجیهات بسیاری در مورد عدم موفقیت آنها شنیده‎ام. هرچه گفتگو با این افراد جلوتر می‎رود، حقیقتی آشکارتر می‎شود. از زبان آنها چنین جملاتی شنیده می‎شود:

"راستش رو بخوای خودم میدونستم عملی نیس!"

"حتی قبل اینکه شروع کنم ترس از این داشتم که ...!"

یا

"وقتی کارا اونجوری که میخواستم پیش نرَف زیاد تعجب نکردم ...!"

طرز فکرِ "امتحان میکنم ولی می‎دانم عملی نیست" نتیجه‎ای جز ناکامی به بار نمی‎آورد. بی‎اعتقادی یک نیرویِ مخرب است. فکری که ایمانش را از دست داده یا گرفتارِ شک شده است، پی دلائلی می‎گردد تا دودِلی خود را توجیه کند. مسبب بسیاری از شکست‎ها، بی‎اعتقادی، عدم اطمینان، گرایش ناخودآگاه به شکست و نداشتن رغبت چندان به پیروزی است.

کافی است تردید به خود راه دهید تا شکست بخورید و به پیروزی بیندیشید تا موفق شوید.

احترام گذاشتن به چهره‎های پیشرو خوب است، همین‎طورآموختن از آنها و مطالعه شخصیت و شیوه زندگیشان، اما ستایش کردن، هرگز! باور کنید پیش‎تر از آنها هم می‎توان رفت؛ بسی فراتر از آنها. کسانی‎که خود را در رده دوم می‎بینند، زندگی و کارشان نیز در رده دوم باقی می‎ماند.

حال قضیه را از این جنبه ببینید:

باورها، شکل‎دهنده و تنظیم‎کننده رفتار انسان‎ها هستند.

یک آدم میانه‎حال و متوسط را در نظر آورید. او معتقد است که ارزش چندانی ندارد. بنابراین، سهم اندکی هم نصیبش می‎شود. بر آن است که از عهده انجام کارهای بزرگ برنمی‎آید. پس کار بزرگی هم انجام نمی‎دهد. معتقد است که شخص مهمی نیست و جای پای این احساس را در کلیه کارهای خود برجای می‎گذارد. بی‎اعتقادی او به خودش، در طرز صحبت‎کردن، راه‎رفتن و سایر اعمالش نمود پیدا می‎کند. اگر تنظیم‎کننده درونی‎اش را رو به رشد تنظیم نکند، بتدریج از نظر خویش می‎افتد و از آنجاکه دیگران نیز همان جنبه‎هایی را در ما می‎بینند که ما در خود می‎بینیم، او از نظر اطرافیانش هم می‎افتد.

حال به آن سمت دیگر، به آدمی که حرکتی رو به جلو دارد، نظر می‎اندازیم. کسی‎که معتقد است بیش از اینها می‎ارزد، سهم بیشتری می‎برد. او معتقد است که می‎تواند وظایف دشوار و سنگینی را بر عهده گیرد و می‎تواند آنچه انجام می‎دهد؛ رفتاری که اجازه می‎دهد مردم با او داشته باشند، شخصیت، افکار و نقطه نظرهایش همه و همه نمایانگر این حقیقتند که "آدم سنجیده‎ای است و برای خودش احترام قائل است".

هر انسانی محصول افکار خویش است. باید بزرگ‎اندیش بود و باورها و اندیشه‎ها را رو به رشد تنظیم کرد. با اعتقاد راسخ به موفقیت، موانع را به کناری زد، باید بزرگ ‎اندیشید و بزرگ شد.

به خود ایمان بیاورید تا اتفاقات خوب رخ دهد.

ذهن شما یک کارگاه فکر است. کارگاهی فعال که هر روز افکار فراوانی تولید می‎کند. تولید در این کارگاه ذهنی، تحت نظر دو نفر سرکارگر صورت می‎گیرد که یکی از آنها آقای کامیاب و دیگری را آقای ناکام می‎نامیم. آقای کامیاب در کار تولید ذهنیات مثبت است. تخصص او تولید دلایلی بر واجد صلاحیت بودن، موفقیت و توانایی شماست. سرکارگر دیگر، آقای ناکام، افکار منفی و تحقیرآمیز می‎سازد. او در توجیه ناتوانایی‎ها و نارسایی‎های شما خبره است. شعار تخصصی او "شکست می‎خورید" است.

هر دو این حضرات، آقای کامیاب و آقای ناکام بسیار فرمانبردارند. فوراً سر پست خود حاضر می‎شوند و به کوچکترین اشاراه‎ای به جنبش و فعالیت درمی‎آیند. هرگاه اشاره مثبت باشد، آقای کامیاب قدم پیش می‎گذارد و مشغول کار می‎شود و هرگاه اشاره منفی باشد، سر و کله آقای ناکام پیدا می‎شود.

برای آن‎که ببینید هر یک از این دو چگونه برایتان کار می‎کند، این تمرین را انجام دهید:

به خود بگویید "امروز روز کسل کننده‎ای است."

همین یک اشاره، آقای ناکام را وامی‎دارد که با مشتی شواهد و مدارک برای تأیید حرف شما وارد صحنه شود. به شما می‎گوید هوا خیلی گرم است یا سوزِ بدی می‎آید، امروز کار و بار کساد است، فروش اُفت خواهد کرد، مردم همه عصبی و دیوانه شده‎اند، ممکن است ناخوش شوید، خانم‎تان چشم‎غره‎های بدی می‎رود. آقای ناکام می‎تواند در کمتر از چند ثانیه، زیرِ پایتان را خالی کند، "امروز روز بدی است" پیش از آنکه به خود بیایید، تبدیل می‎شود به "عجب روز گندی است".

اما حالا به خودتان بگویید "امروز چه روز خوبی است."

آقای کامیاب فوراً اشاره را در می‎یابد و مشغول می‎شود. به شما می‎گوید: "امروز معرکه است! هوا عالیه. زنده بودن هم نعمتی است. امروز می‎توانی چند کار عقب مانده را جلو بیندازی." و با حرفهایش تمام آن روز را پرانرژی و سرخوش باشید.

به همان طریقی که آقای ناکام می‎تواند به شما نشان دهد چرا نشد به فلانی جنس بفروشید، آقای کامیاب نشان می‎دهد که چگونه می‎توانستید آن را بفروشید. آقای ناکام متقاعدتان می‎کند که شکست می‎خورید. در حالی‎که آقای کامیاب نشان می‎دهد که چرا و چگونه پیروز خواهید شد. آقای ناکام در یک چشم به‎هم‎زدن، پاپوشی برای فلان شخص درست می‎کند. در حالی‎که آقای کامیاب دلائل بیشتری می‎آورد مبنی بر اینکه چرا همان شخص، دوست‎داشتنی است.

چنانچه به یکی از این دو، کارِ بیشتری ارجاع کنید، او را قوی‎تر خواهید کرد. اگر آقای ناکام مسئول انجام کار بیشتری شود، تعدادی پرسنل هم اضافه می‎کند و جایِ بیشتری را در ذهنِ شما به خود اختصاص می‎دهد؛ در نهایت، تمام بخش تولید فکر را تحت نظارت خود می‎گیرد و به مجموعه افکار شما ماهیتی منفی می‎دهد.

کار عاقلانه این است که آقای ناکام را اخراج کنید، زیرا نیازی به او ندارید. چرا باید کسی دائماً در گوشتان بخواند: نمی‎توانید، عرضه‎اش را ندارید، شکست می‎خورید و از این‎جور چیزها. آقای ناکام شما را در رفتن به جایی که می‎خواهید بروید، یاری نمی‎کند. پس عُذرش را بخواهید.

آقای کامیاب را تمام وقت به کار بگیرید. هر زمان فکری وارد ذهنتان می‎شود، از آقای کامیاب بخواهید به آن مشغول شود. او نشان می‎دهد که چگونه موفق خواهید شد.

همه شواهد حاکی از آن است که در همه زمینه‎ها نیاز روزافزون به افراد نخبه احساس می‎شود، افرادی‎که از هر نظر دارای توانایی‎های عالی هستند. کسانی‎که بزرگان آینده خواهند بود، اکنون به مرحله بلوغ رسیده‎اند، یا بزودی خواهند رسید و یکی از آنها شما هستید. آنان که فرصت را تبدیل به ثروت می‎کنند افراد فهیمی هستند که یاد می‎گیرند چگونه به خود قوت قلب دهند و برای نیل به پیروزی تلاش می‎کنند. قدم به درون بگذارید. دروازه‎های پیروزی گشاده‎تر از هر زمان دیگر است. از هم‎اکنون خود را در شمار افراد منتخبی قرار دهید که می‎خواهند از روزگار کام سِتانند.

اینجا نخستین ایستگاه موفقیت است، ولی ایستگاه مهمی است. ایستگاه اول: ایمان به توانایی‎های خویش.


#به_موفقیت_خود_ایمان_داشته_باشید

 


چگونه بر نیروی ایمان و باور خود بیفزاییم


سه روش برای تقویت نیروی ایمان و باور

الف. به پیروزی بیندیشید و هرگز به شکست فکر نکنید. در همه‎جا، سرِ کار و حتی در منزل، افکار نویدبخش را جایگزین افکار یأس‎آور کنید. وقتی با وضعیت دشواری روبرو می‎شوید، به خود بگویید "موفق خواهم شد" و نه "احتمالاً شکست می‎خورم". وقتی با کسی رقابت می‎کنید، فکر کنید "من در ردیف بهترین‎ها هستم" و نه "قابل آن نیستم که ...". وقتی فرصتی به شما روی می‎آورد، فکر کنید: "می‎توانم انجامش دهم" و نه "نمی‎توانم". اجازه دهید روند افکارتان تحت نفوذ شعار "پیروز خواهم شد" باشد. تفکری که حولِ محور موفقیت چرخ زند باعث می‎شود که ذهن نقشه‎های موفقیت‎آمیزی طرح کند. شکستمدارانه بودنِ اندیشه‎ها، ذهن را به سوی شکست رهنمون می‎شود.

ب. دائماً به خود گوشزد کنید که از آنچه تصور می‎کنید بهتر هستید. مردم موفق به هیچ‎وجه خارق‎العاده نیستند. موفقیت مستلزم هوش برتر نیست، هیچ رمز و رازی ندارد و به بخت و اقبال هم متکی نیست. افراد موفق، آدم‎هایی معمولی هستند که از اعتماد به نفس و ایمان بیشتری برخوردارند. هرگز خود را دستِ‎کم نگیرید.

پ. بزرگ‎اندیش باشید. میزان موفقیت شما را میزان بینش شما تعیین می‎کند. اگر اهداف کوچک را مد نظر قرار دهید، باید در انتظار نتایج کوچک هم باشید. اهداف بلند را در نظر آورید تا به موفقیت‎های بزرگ دست یابید. این نکته را هم فراموش نکنید: بیشتر ایده‎ها و نقشه‎های بزرگ اگر آسانتر از ایده‎ها و نقشه‎های کوچک نباشند، دشوارتر از آنها نخواهند بود. 

ارمیا جوهریان